مدیریت پروژه در صنعت برق
مدیریت پروژه در سالهای اخیر جایگاه ویژهای در کسب وکارها و سازمانها پیدا کرده است چرا که یکی از ارکان مهم برای رسیدن به مزایای رقابتی در تجارت منطقه ای و جهانی است به همین دلیل مدیران شرکتهای تجاری در تلاشند تا با کسب این مهارت یا استخدام مدیران پروژه، جایگاه خود را در تجارت بهبود بخشند. در اوایل قرن بیستم، با مطرح شدن مدیریت پروژه به عنوان دانشی کارآمد در دستیابی به اهداف پروژه های سازمانی از راه بهینه نمودن مدت زمان، هزینه اجرا و کیفیت ، توجه و گرایش سازمانها و کسب و کارها به استفاده از آن گسترش یافت و لذا مؤسسات مدیریت بین المللی، استانداردهای مختلفی را برای دانش مدیریت پروژه تدوین و ارایه نموده اند تا به عنوان راهنمای عمل مورد استفاده قرار گیرد.
استانداردهای پرکاربرد در مدیریت پروژه
از پرکاربردترین استانداردهای مذکور، می توان به PMBOK ارایه شده توسط انجمن مدیریت پروژه آمریکا، استاندارد (APM) Association For Project Management) ارایه شده توسط مرکز مطالعات مدیریت پروژه انگلستان،JPMF) Japanese Project Management Forum)) تدوین شده توسط توسط انجمن پیشرفت مهندسی ژاپن و همچنین استاندارد(Individual Competence Baseline) ICB4 که توسط انجمن بین المللی مدیریت پروژه برای شایستگی های فردی در زمینه هایتخصصی، رفتاری و مفهومی مدیریت پروژه تدوین شده است؛ اشاره کرد.
تعریف مدیریت پروژه
مدیریت پروژه در حقیقت مهارت تحقق اهدافی خاص در بازه زمانی معین با بودجه مشخص است و اجرای صحیح آن نیازمند به کار بستن دانش ها، مهارتها، ابزارها و تکنیک های مرتبط در خلال مراحل مدیریت پروژه شامل آغاز، برنامه ریزی، اجرا، کنترل و مرحله پایانی است.
گفتنی است پروژه ها بر خلاف کارهای عملیاتی سازمان، موقتی هستند و می بایست در زمانی معین با بودجه ای معین به سرانجام برسند. بدین جهت هر پروژه ای اقتضایات و الزامات خاص خود را دارد و در نوع خود منحصر به فرد میباشد. در حالی که کارهای عملیاتی سازمان اموری همیشگی و بعضا تکراری هستند که شرایط حاکم بر آنها تغییر و تحول جندانی نخواهد داشت و می توان با آیین نامه ها و مقررات معینی بدانها کارآیی و کیفیت انجام آنها را برآورده ساخت.
حوزه های مدیریت پروژه
از آنجا که هر پروژه دارای جنبه های متفاوت میباشد لذا تعریف حوزه های مختلف و پرداختن به الزامات هر کدام از اهمیت بالایی برخوردار است. همانطور که ذکر شد استانداردهای مختلفی برای مدیریت پروژه تدوین شده اند که هریک با تقسیم بندی های متفاوتی حوزه های مختلف را تشریح می کنند. دلیل این تفاوت ها رویکرد و نگاه از زاویه های متفاوت به دانش مدیریت پروژه میباشد. Pmbok که معروف ترین استاندارد جهانی در حوزه مدیریت پروژه است، این دانش را در نه حوزه تقسیم بندی کرده است:
- مدیریت یکپارچگی (Integration)
- مدیریت محدوده (Scope)
- مدیریت زمان(Time)
- مدیریت هزینه(Cost)
- مدیریت کیفیت (Quality)
- مدیریت منابع انسانی(Human Resource)
- مدیریت ارتباطات (Communications)
- مدیریت ریسک(Risk)
- مدیریت تدارکات (Procurement)
مدیر پروژه جهت دستیابی به اهداف پروژه می بایست تمامی زمینه های فوق الذکر را مدنظر قرار دهد و برای هریک پیش بینی های لازم را انجام دهد. کنترل و بازبینی برنامه ریزی های هر یک یاز حوزه های مذکور، تا انتهای پروژه توسط مدیر پروژه انجام می شود و تغییرات احتمالی لازم با پرسنل مدیریتی و اجرایی هماهنگ می گردد.
مدیریت پروژه در صنایع و در صنعت برق
مدیریت پروژه در صنایع مختلف به دلیل تفاوت درشرایط آنها الزامات خاصی دارد. پروژههای دنیای فناوری اطلاعات با پروژههای عمرانی و صنعت نفت و گاز یا برق بسیار متفاوت هستند و برای مدیریت هرکدام باید دانش خاص خودشان را داشته باشید.
برای مثال در تحقیقاتی که درخصوص پروژه های توسعۀ فناوري در صنعت نفت و گاز در ایران انجام شد، محققان دریافتند که روش های مانند مدیریت پروژه PMBOK در مباحث توسعه فناوری قابل پیاده سازی نمیباشند چراکه ماهیت صنعت و همچنین پروژه متفاوت میباشند و از ابتدا نمی توان اهداف پروژه را بطور مشخص تعریف کرد. از اینرو الگوی مدیریت پروژه ای متناسب با شرایط پروژه های مرتبط با توسعه فناوری طراحی و پیشنهاد نمودند. موضوع قابل تأمل دیگر آنست که سالانه پروژههای بسیاری در کشور تعریف میشود و مبالغ زیادی به آنها اختصاص مییابد.
این در حالیست که بر اساس گزارشی در سال ۷۸ فقط ۵۹ درصد اهداف پروژههای وزارت نیرو، ۵۴ درصد اهداف پروژههای وزارت نفت، ۳۸ درصد اهداف پروژههای سازمان تربیت بدنی و ۳۱ درصد اهداف پروژههای وزارت صنایع و معادن محقق شده است. این عدم تحقق اهداف، زیانهای اقتصادی-اجتماعی بسیار زیادی را به دولت تحمیل میکند. اگر به این ضرر و زیانها، هزینه فرصت ها را نیز اضافه کنیم، اعداد خیلی بیشتر از اینها میشوند. اگر این موارد بهطور دقیق ریشهیابی شوند یکی از عوامل وجود چنین وضعیتی، بیتوجهی به دانش مدیریت پروژه و عدم استفاده از ابزارهای این دانش در پروژههای کشور میشد. یکی از مدیران اجرایی صنعت نفت کشور با اشاره به عوامل مهمی از جمله تحریم ها و نوسانات اقتصادی در ایران، یکی از مهمترین حلقههای مفقوده که بیشتر نرمافزاری است تا سختافزاری، را توانایی مدیریت پروژههای چندوجهی بزرگ در کشور می داند.
از سویی دیگر، بخش مهمی از دلایل طولان شدن پروژهها به خطر(ریسک)های موجود در مراحل قبل، حین اجرا و حتی پس از خاتمه کار بر میگردد. چنین مواردی در حوزه مدیریت ریسک که از زیرمجموعه های دانش مدیریت پروژه است، بررسی می شوند و پیش بینی ها و راهکارهای لازم در طراحی و برنامه ریزی پروژه مدنظر قرار می گیرد. در پژوهشی در سال 1394 ريسک های پروژههاي حوزه انتقال و فوق توزيع شرکت برق منطقه اي خراسان شناسایی و اولویت بندی شد.
نتايج نشان داد کمبود بودجه، تحريم ها و انتخاب نامناسب عوامل پروژه از ريسک هاي موثر در تاخیر پروژههاي مورد تحقیق هستند.
همچنین در سال 1398 محققانی دیگر با جمع آوری نظرات خبرگان صنعت برق در خراسان و تجمیع نظرات ایشان با تحقیقات پیشین، عوامل موثر بر پروژه های صنعت برق را تحت عناوین ذیل طبقه بندی کردند.
- شرایط اقتصادی
- شرایط سیاسی
- تورم
- برنامهریزی(درسمت کارفرما و پیمانکار)
- مشکلات مربوط به طرح، نیروی انسانی(ضعف مدیریت فنی و مدیریتی در نیروهای طرفین قرارداد)
- معارضین
- اختلالات در فرآیند تصمیمگیری
- هماهنگی درون واحدهای شرکت
- کنترل پروژه، نقص قوانین
- و هماهنگی با سازمانهای مختلف
در بخش کنترل پروژه، عدم پياده سازي استانداردهاي مديريتي در پروژه ها، عدم وجود دستگاه کنترل پروژه قوي و عدم وجود متخصص در واحد کنترل پروژه مورد تأکید قرار گرفتند.
از آنجا که صنعت تولید برق در سه بخش تولید(در نیروگاهها) ، انتقال و توزیع به پاسخگویی به نیاز روزافزون واحدهای تولیدی و شرکتها و مصرف کنندگان حقیقی می پردازد، هر ساله حجم بالایی از پروژههای برقی در کشور انجام میپذیرد. کارفرما که در اغلب موارد یکی ازشرکت های برق منطقه ای میباشد، شرکت های مشاور و شرکت های پیمانکار برق رسانی به صنایع/تأسیسات /کارخانجات و یا معادن همگی در انجام و تحویل پروژه در زمان مقرر نقشهایی ایفا می کنند. یکپارچگی و همراهی هر یک با دو سازمان دیگر حرکت به سوی اهداف پروژه را شتاب بیشتری میبخشد. لذا توجه هر سه سازمان به موضوع مدیریت پروژه ضروری میباشد.
سازمانها و شرکت های پیمانکار برق رسانی که در صدد بکارگیری این دانش هستند می بایست دفتر مدیریت پروژه (Project Management Office, PMO) را در ساختارسازمانی خود همراه با اختیارات و مسؤولیت های متناسب ایجاد نمایند و با به کارگیری نیروی متخصص، مزیتهای رقابتی سازمان خود را ارتقا دهند. نحوه سازماندهی دفاتر مدیریت پروژه با توجه به شرایط حاکم بر این شرکت ها و صنعت برق صورت می پذیرد و می تواند از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت باشد. با این حال، دفتر مدیریت پروژه باید در ارتباط کارآمد با همه ارکان شرکت: از جمله مدیریت، واحدهای طراحی، تأمین و نصب تجهیزات مانند برج های انتقال نیرو و ابزار دقیق نیروگاهی باشد چرا که بسترسازی مناسب، سياستگزاري، برنامه ريزي، نظارت و كنترل و ثبت سوابق پروژه برای استفاده از تجربیات پروژه های پیشین، نیازمند آگاهی و همراهی همه ارکان سازمان است.
مدیریت پروژه در شرکت پیمابرق
شرکت احداث خطوط و پست ها (پیمابرق) نیز با آگاهی از تأثیر مدیریت پروژه در میزان موفقیت پروژه ها، اقدام به راه اندازی دفتر مدیریت پروژه در دفتر مرکزی خود نموده است :
که متشکل از سه واحد
- برنامه ریزی و کنترل پروژه
- مرکز کنترل اسناد
- واحد کنترل هزینه
میباشد. این دفتر خدمات تخصصی خود را به سه گروه از مخاطبان درون سازمانی شامل مدیریت ارشد سازمان، مدیران پروژه ها و واحدهای همکار ارایه مینماید.
برنامه ریزی و راهبری برگزاری جلسه طرح ریزی پروژه، تهيه گزارشهای خلاصه وضعيت پروژهها، کنترل برنامه زمانی تأمین کالا و ارسال به واحد تأمین، تنظيم گزارش تأخيرها و تعجیلها، ثبت كليه اسناد فني طبق برنامه مديريت ارتباطات و کدینگ اسناد فنی، بودجه ریزی و بودجه بندی پروژه، برآورد هزینه های تکمیل پروژه بخشی از وظایف دفتر مدیریت پروژه در پیمابرق می باشند.
جهت آشنایی بیشتر با دفتر مدیریت پروژه پیما برق میتوانید به لینک مدیریت پروژه پیمابرق مراجعه نمایید.
بدون دیدگاه